-
۳ در یک
شنبه 4 تیرماه سال 1390 01:45
وقتی رفتی وقتی رفتی ندونستی سببه خیسیه گونه ام از چیه من که راهو باز گذاشتم واسه تو، پس دلیل اینهمه مکثت چیه واسه موندن دلیلی نمونده یا ،شوق یه عشق دیگه تو فکرته من پیشت بودم همیشه همه جا، تو بگو جز من گلم کی فکرته تو شب و روز و سوز و ساز منو به لب و طب و شبه کی دادی رفت اونهمه کم و غم و هق هق تو که به من دادی کادو به...
-
مرد قصه
سهشنبه 6 بهمنماه سال 1388 08:45
یه شب تاریک و سرد یه نفر شاید یه مرد شونه هاش خسته ز درد ..... ناگهانی بتو سر زد کلاغ غصه ها پر زد به پلیدی ها ضرر زد ..... با کوله باری از تگرگ فکر پائیز خزون وبرگ دور از رویاهای مرگ .... توی فکر با توبودن شعری از چشم تو خوندن نور امید به دل روندن .... شب هراس و ترس و کشتن پشت دیوارا نوشتن همه اینجا چون فرشته ان .......
-
امروز تولد من نیست اگه تو نباشی....
شنبه 12 دیماه سال 1388 11:17
حتی پیامی از تو نیست برای تبریک بمن وقتی نباشی میبینی چقدر تاریکه دلم؟ ....ادامه این شعر فردا
-
تولدت مبارک
دوشنبه 2 آذرماه سال 1388 09:02
امروز تولد توس اما تو نیستی پیشم نمیدونم چرا تو سوزوندی برگ و ریشه ام من واست کم نذاشتم حتی وقتی که دوری نمیدونم چرا ازم تو در حال عبوری امروز تولد توست تولد زیبائی خدا به دادم برس مردم از این تنهائی امروز تولد توست ای نازنین قلبم از این همه جدائی به خدا پره دردم امروز تولد توست اما من نیستم پیشت بگو وقتی که نیستم کی...
-
تولدت مبارک ملیکای من.........
چهارشنبه 20 آبانماه سال 1388 09:50
این شعر و که خوندی پاشو تو آینه نگا کن از عمق نگات پرنده ی عشق و رها کن تو خودت ببین چیشد که من دل به تو باختم واسه قلب شکسته ام هرجا که هستی دعا کن من جون و دلم هدیه به چشمای نجیبت من شکستم از شنیدن حرف عجیبت من مردم و زنده شدم از برق نگاهت من قول دادم دیگه نگیرم هیچوقت سراغت ولی تولد چشمای تو نزدیکه یارم نمیدونم...
-
خیلی وقته
دوشنبه 27 مهرماه سال 1388 12:47
خیلی وقته خبر از تو ندارم رفتی دیگه نمیای ازین ورا گفته بودی نمیخوای با من باشی تو فقط بیا بهم بگو چرا من که زندگیمو پات ریخته بودم تو چرا نخواستی اینو بدونی خیلی وقته توی سلوله دلت دل من شده اسیرو زندونی خیلی وقته که از عاشقی جدا بیخیال آدمکهاش شده ام خیلی وقته فکر اما و اگر قاطی ولی و ایکاش شده ام تو سوزوندی بی...
-
یادم رفت بت بگم
پنجشنبه 2 مهرماه سال 1388 11:15
تو رفتی و نرفته یاد تو از روزگارم تو چون تابستون و من او خزون بی بهارم تو رفتی شاید این رفتن بشه چاره ی کارم یادم رفت بت بگم عمریه دارم بد میارم یادم رفت بت بگم تموم زندگیم تو بودی شیشه ی عمرمو 2ساله از من تو ربودی دادی به وسعت عاشقیام تو یه رکودی بهم بگو اونکه شکست دلو ، اون تو نبودی یادم رفت بت بگم چه صادقانه با تو...
-
دلت عاشق من باشه
شنبه 28 شهریورماه سال 1388 12:40
نمیدونم بنویسم با این دو دیده ی خیسم چی رو کاغذ که شاید تو دلت عاشق من باشه یه عمری من دل و کشتم کوله باری بزرگ پشتم که شاید توی این دوری دلت عاشق من باشه یه عمری من سفر کردم با عمری که هدر کردم میخواستم با سفر شاید دلت عاشق من باشه به پای تو دل و دوختم تو این فاصله ها سوختم که شاید اندکی کوچک دلت عاشق من باشه ولی...
-
راه پس و پیش
سهشنبه 24 شهریورماه سال 1388 15:36
شنیدم گفتی جائی که دلی بمن ندادی دل شکست و غصه خوردم من ازین حالی که دادی شنیدم گفتی حتی توی فکرت جا ندارم من نه اینجا و نه اونجا و نه هیچ جا جا ندارم تو در بهشت بودی واسه این کالبد پوچم بعد ازین تو مطمئن باش من عشایری تو کوچم از عشیره ی دل تو من برون فتاده اما نمیدونم چرا حل نمیشه آخه این معما تو خیالم آخ چه فکرائی...
-
هدیه
چهارشنبه 18 شهریورماه سال 1388 11:56
همه دنیا و همه قشنگیاش هدیه به تو دل و دلدادگی دلپسندیاش هدیه به تو غم و رنچوری و بیقراریاش شد مال من عشق و زیبائی و سر به زیریاش هدیه به تو انتظارو دوری و صبوریاش شد مال من سردی و زشتی و بی غروریاش شد مال من گرمی و طراوت و جوونیاش هدیه به تو طعم تلخ همه دلواپسیاش شد مال من ساعت و تیک تیک و این ثانیه هاش هدیه به تو...
-
آهای دلم
سهشنبه 17 شهریورماه سال 1388 08:19
دل من آهای دل خونه به دوشم بیا حرف بزن گلم سراپا گوشم میدونم حرفی واسه زدن نداری میدونم غصه ی فردا رو نداری دل من حالت خوشه حالت بده میدونم دل من دلتنگیات آتیش زده به جونم دارم از اینهمه دلتنگی و بی قراری خودمم آتیش میگیرم تو خبر نداری دل من صدات چرا در نمیآد عزیزم منم از اینهمه زخم وا شده مریضم بیا دردو دلت و بگو...
-
بهای عشق
چهارشنبه 11 شهریورماه سال 1388 12:46
دل میشکنی از من و ما چه آسون دورت شلوغ تو این روزا فراوون فکر میکنی کارت درسته اما نمیدونی چی رو میکنی داغون کارت شده دل منو شکستن پرای شادی و با غصه بستن فاصله پشت فاصله ندیدن از بوم لحظه های خوش پریدن کارت شده این روزا دور و دوری از صف این ثانیه های سوری با اینهمه سادگی دل اما تو ساده تر تو شوق یک عبوری کارم شده به...
-
چرا؟
یکشنبه 8 شهریورماه سال 1388 13:02
چرا با من نمیجوشی ، منی که با تو ام هر دم ببین که فاصله از تو ، شده تو این روزا دردم چرا قدرم نمیدونی ، چرا با من نمیمونی؟ چرا حرف دل من رو ، تو ای زیبا نمیخونی؟ چرا تاریک و سر سختی؟ ، تو این باریکه بدبختی چرا با این که دل دادم ، تو دل بریدی و رفتی چرا بیهوده است کارم ، چرا بی رنگه بهارم چرا هر وقت تورو خواستم ، یهو...
-
تازه رسیده
دوشنبه 26 مردادماه سال 1388 10:59
تازه رسیده ای تازه رسیده به ته دفتر شعرم ای پیش خدا در صف تسبیح، تو ذکرم ای هر چه مثال است برایت کم و کمتر ای لحظه به لحظه اندرون من و فکرم *** ای لحظه ی با تو بودنم اوج نیاز و ای هر نفست آیه ی پر رمز نماز و ای نور تو مسحور کند شمس و جهانی ای آنکه شود شوق رکابه یکه تاز و *** ای تو سحرم نور دو چشم ، در شب تاریک ای بر...
-
کوچک شعر بزرگم: حادثه
شنبه 24 مردادماه سال 1388 15:51
مرا جز دیدن چشمت دوائی نیست بجز نامیدن اسمت صفائی نیست مرا با خود بدان تا من از این حادثه بگریزم بجز یاد تو با قلبم به جانت هیچ رهائی نیست مرا اینگونه میخوانی اگرچه خالیه دستم مرا با خود ببر زین جا که غیر از این ندائی نیست شب و تا صبح میشینم که روزی بس کنی نازت مرا جز ناز تو دیدن خودت دانی که راهی نیست نگاهت مست و...
-
رویای فردام
چهارشنبه 21 مردادماه سال 1388 11:36
یه دلم میگه کاش بیای پیشم یه دلم میگه شدی تو ریشه ام آی خدا مردم من از دلتنگی دارم از دوریش دیوونه میشم کاشکی بدونی بیتو چه تنهام بی تو اسیر غصه و غمهام اگه تو نخوای بیای کنارم چی میشه بیتو رویای فردام بیتو میمیرم خودت میدونی اینم میدونم که مهربونی نمیذاری تو قلبم بمیره واسه ی عشقت تو این جوونی نگو که بازم ساکتی یارم...
-
خیلی وقته
چهارشنبه 21 مردادماه سال 1388 11:27
خیلی وقته که پریشونت شدم نیستی لیلی ولی مجنونت شدم میدونم تو طعم احساس منو دوس نداری چه کنم که این روزا قهوه ی فنجونت شدم *** با یه اتفاق ساده من شدم عاشقه تو باوجود اینکه نیستم هنوزم لایق تو نمیدونم چیشد از کدوم طرف سر رسیدم سرزده چیشد که من ناخونده مهمونت شدم *** من فقط خوب میدونم نیس دیگه جز تو واسه من تو ورق بازیه...
-
میدونم
چهارشنبه 21 مردادماه سال 1388 11:24
میدونم که تو قلبت جائی واسم نداری میدونم حتی یه ذره هم تو دوسم نداری میدونم شبای بیقراریه دل منو تو به پای هوس و بیهوده کاریم میذاری *** میدونم نمیدونی که قلب من مال توئه میدونم خبر نداری اینروزا دنبال توئه میدونم اگه یه روز پاش برسه،دلواپسی سهم این قلب منو،بی رنگی احوال توئه *** میدونی تو این شبا ترانه هام بارونیه دل...
-
قلب سنگی
یکشنبه 14 تیرماه سال 1388 08:48
تو این روزا که تنهائی شده کار شب و روزم دارم از دوری چشمات چه صادقانه میسوزم نمیدونم کجای راه تورو دیدم دل عاشق شد چرا وقتی تورو دیدم دل از زندگی فارق شد دلم میخواد بدونی تو منم تنها کسی که هست کسی که تا تورو دیدش چشاشو رو غریبه بست ولی نیستی کجائی تو تو این شبهای پر تردید شبائی که نگاه من همه دنیا رو جز تو دید نه...
-
ملیکا
دوشنبه 4 خردادماه سال 1388 12:40
نه میدانم نه میدانی چرا بیگانه ای با من در این دنیای واروونه چو یک دیوانه ای با من تورا وقتی که دل دیدت به یک لحظه توقف کرد به خود گفتم که از حالا چو یک همخانه ای بامن ولی حیف از نگاه مست،تو آن شب را بیاد داری؟ که به قلب خموشم با نگاهت گفتی بیداری؟ دلم آری بگفت و یک شبه حبس ابد حکمش نگو قاضی نبودی تو که چون رندانه ای...
-
کاش میدانستم
دوشنبه 4 خردادماه سال 1388 12:39
کاش میدانستم به چه می اندیشی؟ که تو در مذهب عشق به چه دین و کیشی؟ کاش میدانستم پاسخت بر من چیست؟ دیکته ی مهر دلم را لااقل میدهی بیست؟ کاش میدانستم شعرمن میخوانی؟ اینکه من عاشقتم چی آن نیز میدانی؟ کاش میدانستم که دلت در پی کیست؟ آن نگاه نگرانت پی چشم چه کسیست؟ کاش میدانستم سعی ام ارزش دارد؟ سوی چشمان دلت میل چرخش دارد؟...
-
هنوزم
سهشنبه 22 اردیبهشتماه سال 1388 16:18
خرابه حال و روز من هنوزم دلم میسوزه از عشقت هنوزم تو نیستی که ببینی دیده ی من شب و روز واسه تو خیسه هنوزم تو که از حال من خبر نداری نمیدونم خوبی یا بد میاری نمیدونم که از چشم سیاهت دلی باز داره میسوزه هنوزم؟ ولی بدون بازم گذشت بهاری از عشقی که تو دادی یادگاری برو ببین که توی خاطراتت بهارای گذشته هست هنوزم؟ چه زود گذشت...
-
جهنمه نگاهت
پنجشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1388 09:28
هنوزم دارم از تو مینویسم نازنینم با اینکه شاید مدتی دیگه تورو نبینم هنوزم نور امید دل من پرفروغه با اینکه خیلیا با طعنه میگن که دروغه هنوزم عشق تو پپیمونه ی جام شرابه با اینکه شاید این رویا یه جور خواب یه سرابه هنوزم دل به دریا زدنم خیلی عجیبه با اینکه توی دریای نگات دلم غریبه هنوزم گلدون اقاقیا بوی تو داره هنوز ترانه...
-
از کجا
پنجشنبه 17 اردیبهشتماه سال 1388 09:24
قصه ی عشق منو تو از کجا بگو شروع شد تو چیکار کردی که مردن واسه چشمات آرزو شد تو چیکار کردی که دستام شور عشق تورو داره تو زمستون از تو گفتن میبینی عین بهاره تو چیکار کردی با قلبم که با نبضت سازگاره اگه فکر تو نباشه شور زندگی نداره تو چیکار کردی با چشمام که ز فکرت خیسه خیسه توی دفتر نگاهم شعر مستی مینویسه تو چیکار کردی...
-
هیاهو
یکشنبه 30 فروردینماه سال 1388 12:33
تو جواب نه دادی من که پشیمون نمیشم.....واسه دنیای دلم میله ی زندون نمیشم با وجود اینکه تو چشات میخوندم چی میگی.....ولی با یه حرف ساده منکه حیرون نمیشم عاشقی به صبرو گبرو جبرو قدر طاقته ......خستگی تو راه عشق بردگی نیست فراقته عاشق آرزوش همین گذشتن از ثانیه هاست.....تنها دلخوشیش همین بندگی و اسارته تو خیال کردی بگی نه...
-
انتظار اول
سهشنبه 25 فروردینماه سال 1388 17:26
تو این روزای بی مرام دوری چقدر سخته تحمل و صبوری چقدر سخته که منتظر بمونی ندونی اون که میخوای هست چه جوری ندونی آسمونش به چه رنگه ندونی تو دلش واسه چی جنگه ندونی حتی دیوار نگاهش واسه چی اینقدر سخت و بلنده نفهمی که میدونه تو نگاته؟ یا آهنگ تموم خاطراته؟ ندونی حتی که میفهمه عشقو؟ اگه بدونه آیا پا به پاته؟ تو که حتی...
-
تولدت مبارک
یکشنبه 6 بهمنماه سال 1387 08:36
تولدت مبارک ای تو عزیز رفته ای که نگاه عاشقم از خاطر تو رفته تولدت مبارک ای که ازم تو دوری ای که از این شکسته دائم تو در عبوری تولدت مبارک ای که فراموشت شد بجای من غریبه مهمون آغوشت شد تولدت مبارک با یاد من چه کردی سکوت رو لباته یا فریاد خاموشت شد تولدت مبارک کادوت یه قلب قرمز یه جمله ی همیشه زندگی بی تو هرگز تولدت...
-
اشتیاق مجنون
پنجشنبه 12 دیماه سال 1387 10:28
رفتی و خاطره شد عشق محال دل تو یه دفه خشک شد آن نهر زلال دل تو مثه باران بودی باریدی بر دل من که یه شب سنگ شدو خورد به قلبم دل تو ***** تو خبر داشتی از سیل نگاه نگران توکه آگه بودی از صید وصال دگران چه شد آن قصه ی ناب و طب عاشق کش تو که چو یک تیر نشان رفت به نگاهم دل تو ****** تو شدی قاصدک و شونه به شونه گشتی سوی هر...
-
مشق
چهارشنبه 29 آبانماه سال 1387 12:55
من از نگاه مست تو به وسعت در یا رسیدم تو راه عاشقی بجز تو شعر تازه ای ندیدم تو یه بیت تازه هستی واسه آغاز ترانه ام نرو از پیشم عزیزم بی تو من پر از بهانه ام تو خیال پر پرواز توی فکر یه خزونی ترسم از اینه یه روزی بری و پیشم نمونی ترسم از اینه شقایق بشی و پیشم نمونی منو قلب آسمونی منو یه جسم زمینی منو بشناس که همیشه...
-
نرو
چهارشنبه 29 آبانماه سال 1387 12:50
نرو این رفتنت سودی نداره که این آتش زدن دودی نداره ببین قلب منه عاشق بجز تو آخه هیچ جا که معبودی نداره منم عاشق ترین اما تو نیستی نمیشناسم تورو آخر تو کیستی تو که عاشق شدی و بیقراری حالا از قلب عاشق در فراری میگی که کار ما با هم نمیشه ولی بدون زدی تیشه به ریشه منی که خواستم اینبار عاشقونه بمونم پیش تو تا به همیشه