نمیدونم بنویسم با این دو دیده ی خیسم
چی رو کاغذ که شاید تو دلت عاشق من باشه
یه عمری من دل و کشتم کوله باری بزرگ پشتم
که شاید توی این دوری دلت عاشق من باشه
یه عمری من سفر کردم با عمری که هدر کردم
میخواستم با سفر شاید دلت عاشق من باشه
به پای تو دل و دوختم تو این فاصله ها سوختم
که شاید اندکی کوچک دلت عاشق من باشه
ولی دیدم جوابی نیست تو راهم اشتباهی نیست
ازت خواستم که تا هستم دلت عاشق من باشه
ولی آخر بهم گفتی که عاشق نمیشی مفتی
نمیخوای حتی یک لحظه دلت عاشق من باشه
منم دیدم که بد خستم کوله بارم و زود بستم
و رفتم از دیارت تا دلت عاشق من باشه
شاید زوده برای تو همه دنیا فدای تو
اگرچه آرزوم اینه دلت عاشق من باشه
نمیشم نا امید و سرد همه دردا برای مرد
برای مردی که میخواد دلت عاشق من باشه
شنیدم گفتی جائی که دلی بمن ندادی
دل شکست و غصه خوردم من ازین حالی که دادی
شنیدم گفتی حتی توی فکرت جا ندارم
من نه اینجا و نه اونجا و نه هیچ جا جا ندارم
تو در بهشت بودی واسه این کالبد پوچم
بعد ازین تو مطمئن باش من عشایری تو کوچم
از عشیره ی دل تو من برون فتاده اما
نمیدونم چرا حل نمیشه آخه این معما
تو خیالم آخ چه فکرائی که واسه تو نداشتم
میوه ی عشق و بی وفقه از نگاهت برمیداشتم
تو چه آسون وای چه آسون زدی و کردی خرابش
دل شکسته دم مرگه چی بدم حالا جوابش
فکر هرچی و جوابی تو این دوری میکردم
چرا وقتی که تو نیستی من دارم زوری میگردم
آخ خدایا درد بی درمون عاشقی تو دادی
آ خدا بهم بده تو این غریبی یه جوابی
تو غربتی که هستم کاش که هیچ آدم نمونه
عشق و عاشقی چه درد سختیه تو این زمونه
اون که میخوامو نمیخواد دلمو حتی ذره
قلب عاشق منو ببین که کرده ذره ذره
تا کجا باید سفر کرد تا کجا باید ندید
درد دوری انتظارو چند تا مصرع سپید
از همین تهران دودی تا هوای شرجیه کیش
تو نذاشتی واسه من نه راه پس نه راه پیش
همه دنیا و همه قشنگیاش هدیه به تو
دل و دلدادگی دلپسندیاش هدیه به تو
غم و رنچوری و بیقراریاش شد مال من
عشق و زیبائی و سر به زیریاش هدیه به تو
انتظارو دوری و صبوریاش شد مال من
سردی و زشتی و بی غروریاش شد مال من
گرمی و طراوت و جوونیاش هدیه به تو
طعم تلخ همه دلواپسیاش شد مال من
ساعت و تیک تیک و این ثانیه هاش هدیه به تو
وزن و شعرو قالب و قافیه هاش هدیه بتو
شوری مزه ی بی شمار اشکاش مال من
حس خوب خوندن ترانه هاش هدیه بتو
چشم براه جاده ی بی انتهاش شد مال من
هرنفس تو انتظار لحظه هاش شد مال من
سهم انتخاب ،مجال فرصتاش هدیه بتو
یه جواب واسه ی حل این معماش مال من
عمر و جوون و خنده های بی صداش هدیه بتو
سرخی و صداقت خون تو رگاش هدیه به تو
ترس تنهائی بیتو، تو شباش شد مال من
طب دل با همه ی علاقه هاش هدیه بتو
دل من آهای دل خونه به دوشم
بیا حرف بزن گلم سراپا گوشم
میدونم حرفی واسه زدن نداری
میدونم غصه ی فردا رو نداری
دل من حالت خوشه حالت بده میدونم
دل من دلتنگیات آتیش زده به جونم
دارم از اینهمه دلتنگی و بی قراری
خودمم آتیش میگیرم تو خبر نداری
دل من صدات چرا در نمیآد عزیزم
منم از اینهمه زخم وا شده مریضم
بیا دردو دلت و بگو شاید دوباره
از همه سردی و بی تفاوتیش بسوزم
دل میشکنی از من و ما چه آسون
دورت شلوغ تو این روزا فراوون
فکر میکنی کارت درسته اما
نمیدونی چی رو میکنی داغون
کارت شده دل منو شکستن
پرای شادی و با غصه بستن
فاصله پشت فاصله ندیدن
از بوم لحظه های خوش پریدن
کارت شده این روزا دور و دوری
از صف این ثانیه های سوری
با اینهمه سادگی دل اما
تو ساده تر تو شوق یک عبوری
کارم شده به پای تو نشستن
امید به فرداهای دیگه بستن
تو این خیال و وهم عاشقانه
کارم شده گفتن یک ترانه
کارم شده تو انتظار چشمات
رد شدن از کابوسه سخت شبهات
دلتنگی و اسیری ، بیقراری
سهم دلم شده خبر نداری
کارت شده لحظه هامو ندیدن
شب به بهای یک طلوع خریدن
منو گذاشتن و گذشتن از من
فقط بگو تو کی میشی مال من
من که میسوزم تو هوای دوریت
یادمه گفتی خیلیه صبوریت
تو این هوای بسته دل سپردن
چه حالی داری واسه غصه خوردن
من ولی گفتم قیمتش زیاده
بهای عشقی که تو هدیه دادی
من میمونم پای دلی که بردی
یادت باشه دلی بمن ندادی
چرا با من نمیجوشی ، منی که با تو ام هر دم
ببین که فاصله از تو ، شده تو این روزا دردم
چرا قدرم نمیدونی ، چرا با من نمیمونی؟
چرا حرف دل من رو ، تو ای زیبا نمیخونی؟
چرا تاریک و سر سختی؟ ، تو این باریکه بدبختی
چرا با این که دل دادم ، تو دل بریدی و رفتی
چرا بیهوده است کارم ، چرا بی رنگه بهارم
چرا هر وقت تورو خواستم ، یهو دیدم سر کارم
چرا بی خبرم از تو ، چرا در به درم از تو؟
چرا تو این روزای سرد ، پر از گیجه سرم از تو
چرا میخوای تو اینجوری؟ ، از عشقم بگذری ساده
چرا نمیبینی مارو ، با تو تا پای پیاده
چرا هر وقت صدات کردم ، به جز سکوت نشنیدم
چرا تو کابوس شبهام ، جدائی و تهش دیدم
بیا تا منو تو ما شیم ، بیا از غصه رها شیم
بیا تا عشق تو زنده است ، تو آسمونا رها شیم
بیا فردا دیگه دیره ، به من نیست حرفه تقدیره
بیا دس دس نکن عشقم ، شاید دل فردا بمیره