میدونم
یه جواب به این همه سوال تازم نمیدی
این همه گل میفرستم توی نامه ام توی شعر
تو به دست خسته ام یه دونه ام گل نمیدی
این همه میگم بیا میندازی پشت گوش تو باز
تو یه بارم به دل شکسته ام قول نمیدی
جاریه از سد چشمام یه عالم رودخوونه باز
تو واسه رودخوونه هام حتی یکی پل نمیدی
دیوونه شدم تا شاید رحم کنی جواب بدی
تو حتی جواب به یه بیچاره خل نمیدی؟
دیوونه تر شدم بازم اثر نکرد کارام
تو سلامی به یه دیوونه منگول نمیدی؟
من میخوامت میدونی؟ یا بازم بیام داد بزنم
میدونم که راه به یه خاطر خواه شل نمیدی
تلافی
خونه ویرون قلبمو پر از دردوبلا کن
بیا عاشق کن دوباره حالا که فصل بهاره
خونه رو پر از طلسم خوب و خوشرنگ شما کن
بیا تا گلا نمردن اونا رو بو کن دوباره
عطر ناز پیرهنت رو تو تو این هوا رها کن
بیا که اینجا شکسته بغض بی تو بودن ما
چشمارو از خیس گریه بار دیگه تو جدا کن
بیا واسه اقاقی کمی ناز کن تو دوباره
تنتو تو راه عاشقی واسه یه بار فدا کن
بیا عاشق کن دوباره هر چی سنگه شکل قلبه
دنیارو پر از حریق دوسه تا برق نگا کن
میدونم رفتی و دیگه راه برگشتی نداری
ولیکن دارم میمیرم بیاورحمی به ما کن
اگه آسمونی هستی بارون به ما ستاره
توی شهر ساکت ما شور عاشقی به پا کن
تو نامهربون نبودی دنیا با تو بد تا کرده
پس تلافیه زمونه رو سر بیگانه ها کن
کمکم کن
توی آخرین شب عمر دلم شدی ستاره
توی آخرین شبی که شعر آخرو نوشتم
نام نازنین و پاکت چنگی زد به سرنوشتم
من دوباره جون گرفتم با یه ایما یه اشاره
فقط اینجا با یه یادت نمیدونی که بهاره
هیاهویی شد دوباره توی قلب خسته من
جون گرفت قلم مرده ام پر گرفت اوج تن من
کاش یکم باور میکردی عشق بینهایتم رو
کاش چشات میدید قشنگتر با تو و سعادتم رو
نوبتم باشه میدونی؟ نوبت عاشقی توست
عمر لحظه لحظه من توی دست مرمر توست
نذار این هوا بمیره زیر بی تفاوتی ها
نذار از نفس بیافته قلم ساده رؤیا
کمکم کن نه با ترکم با یه باور دوباره
مثه اسب شاخدار فقط تو قصه ها میای
مثه اون که دوست داره معلوم نشه عاشقمه
هر چی میگم تو با یه دنیا ناز و ادا میای
دست میذارم روی اسمت دلم آروم میگیره
تو میگی اگه بیای فصل شکوفه ها میای
میگی ترکت میکنم رودخوونه ها بی آب میشن
تو فقط موقع نابودیه ماهیا میای
یه درختم که باشم وقتی نیازت قلمه
موقع بریدن ساقه و شاخه ها میای
نامتون اینقدر نازه که نمیتونم ببرم
توی شعرام و تو حرفام با نام شما میای
ناراحت نشوعزیزم من واسه خود شماست
که میگم اگه بمیرم چون فرشته ها میای
دوست دارم بهم بگی اگه یه روزی بمیرم
سر قبرم واسه گریه و شب عزا میای؟
تو میگی دنیا دورنگه اجازه ام دست مامان
بگو که اگه بذاره گاهی پیش ما میای؟
وقتی که فکرمیکنم میبینم حق با مامانه
آخه اون فکرمیکنه توهرروزوهرجا میای
جونمم ازم بگیرن دل من مال شماست
تو فقط بگو واسه بردن اون کی یا میای؟
ورق
آدم به آخر برسه صبرش دیگه تموم بشه
واسه دیدن یارش دلتنگ آسمون بشه
از زمینو از آسمون بهونه بیخود بگیره
اصلان بیاد بگه میخواد زنده نمونه بمیره
گریه کنه بارون بیاد خیس بشه سقف آسمون
از توی چشماش رد نشه بعد بارون رنگین کمون
بخاطر یه نیم نگات هر ثانیه جون ببازه
با یه نوشته تو کادوت برا دلش زندون بسازه
دلگیر نشه هر چی میگی بعدش وفا نمیکنی
خودخوری کنه تا ابد بترسه از اینکه بری
بمیره اما تو ببینی داره نفس میکشه
خون دل بیمارشو به پیکر قفس میکشه
تو زندون خود ساختش طی شه مجازات یه عشق
صبحش بیان اعدام بشه بازم به چوب دار عشق
بی سر پناهیتو ببینه و هی آتیش بگیره
بیاد ببنیه تو هنوز باور نداری اسیره
بشنوه اون کنایه ها ببینه هی جورو جفا
دردش اینه که تو هنوز نیستی سر عهدو وفا
جمع بشه دردا تو دلش یهو اون آتیش بگیره
ولی ببینی که هنوز باز توی عشقت اسیره
دیدی کسی با این نشون ؟اگه دیدی بهم بگو
بهم بگو یاد بگیرم اگه دیدی لطفا بگو
بگو ببینم چی جوری تونست تحمل بکنه
چی جوری تونست توی چش دلش نگاهی بکنه
بهم بگو تا یاد بگیرم دیگه گریه ام نگیره
دلم واسه دوری ز تو همش بهونه نگیره
بهم بگو یاد بگیرم با یادت دلخوش بمونم
دوست دارم رو نگفتی میگی یه روز من میدونم
تو انتظار دیدنت من میمونم تا آخرش
من میمونم تا این ورق برگرده روی بهترش
اون چشات
اومدی سر قرار با من نبودن اون چشات
تو که گفتی آبین رنگی نبودن اون چشات
توی قایق ما نشستیم و سر صحبتا وا شد
تو میگی که با منی دروغ نمیگن اون چشات
من رو خواستن دلت کلی حساب باز میکنم
تو نمیخوای بگی که منو نمیخوان اون چشات؟
میگی زوده حالا واسه قرار وقت بذاریم
تو به من نگفتی که با من نمیان اون چشات
از نگات قول یوسه قشنگو میگیرم
تو نمیدونی که چه قولایی میدن اون چشات
من که دارم جون میذارم پای عشقمون ولی
نمیدونم که چرا با من غریبن اون چشات
تهمت شادی دور از تو منو خرد میکنه
مگه خیس چشامو هرگز ندیدن اون چشات؟
دلیل دوریتو از من خوب میدونم چی چیه
میدونم همیشه تو مذیقه بودن اون چشات
من میدونم عاقبت سهم یکی دیگه میشی
میدونم کارته و همش فریبن اون چشات
خندتو به غصه هام نمیتونی پنهون کنی
میدونم یه روز میاد که پشیمونن اون چشات
غصه عشق تو باز منو رها نمیکنه
اسیرم تو چنگ خیس و پریشون اون چشات
کاش
کاش بیای و به همه سولام جواب بدی
برا یک بارم شده گلدونامونو آب بدی
کاش بیای و به همه وعده هاتون عمل کنین
لا اقل به من یه مشت آرزوی سراب بدین
کاش که بارونی نباشه چشای ناز شما
گل حسرت نباشه میون حرفای شما
همیشه با یادتون غوغایی کردم میدونین؟
کاش میشد دوسه تا عکس نازنین و ناب بدین
غصه عشق شما منو رها نمیکنه
آخه درد عاشقی رو که کسی نمیدونه
شما با خیالتون تو دل من نمیدونین
کاش میشد جای خیال یه خونه خراب بدین
از شما نوشتنم به خدا مثه عادته
آخه از شما نوشتن نمیدونین راحته
دفترام همه سیا شدن با نام نازتون
کاش میشد دفترامو بگیرینو کتاب بدین
دوری از شما نمیدونین چه عالمی داره
درد عاشقی که هست بارونم همراش میباره
صد هزارتا حرف ساده با یه عالمه سوال
کاش میشد به این شبام یه راز بی حجاب بدین
نه دلم از شما سیره نه شکاف بینمون پر
اگه این دلم ماشین بود به خدا حالا بودش غر
واسه این برهنه دل نه لباسی من نمیخوام
شما لطف کنین به من یکی دوتا جوراب بدین
دل بی حوصله من دیگه طاقت نداره
شما دارین میبینین که هی بهونه میاره؟
ببینین حرفم اینه که این دل بیچاره رو
به خدا بی رحمی که اینقدر عذاب بدین
من میگم دلتنگتونه شما میگید خوب میشه
شا دارید میزنید با حرفاتون به من تیشه
کاش میشد یه جا بشینیم روبروی همدیگه
به همه سوالام جواب بی حساب بدین
توی این فاصله ها فقط حواسم به شماست
که کجا چه میکنید آخه دلم پیش شماست
به خدا از دوریتون هر شب دارم خواب میبینم
کاش میشد از راه دور به من تعبیر خواب بدین
گفتین آخه نمیشه تو غریبی تو جمع ما
نامزدی نیا تو آشنا میشی با چاره ما
چون همش شما دارین مهمونی و من نمیام
کاش بیاینو به دلم یه صورتک یه نقاب بدین
میزنم زنگ و دل دیوونه ام رسوا میشه
هر چی بیشتر میزنم بیشتر اونم تنها میشه
عکسی ام ندادی که با اون من آروم بگیرم
کاش بیای به عکسایی که ندادی یه قاب بدی
آخرش من چی بگم فکر میکنم فنا بشم
یا بمیرم یا اسیر چنگ این جفا بشم
کاشکی جای اینهمه انتظاری که تو دادی
بیای و یه بوسه اندازه یک حباب بدی
ببخشیدا جسارته!!
از شما دل نمیکنم شما از من دل میکنید؟
به شما پشت نمیکنم شما به من پشت میکنید؟
تو شبای مهتابی همش به یادتون منم
از یاد من نمیروید شما به یادم میمونید؟
ترانه هام همه شدن قربونی نگاهتون
من بی شما تنها میشم شما بی من چه میکنید؟
فقط یه بار دیدمتون اونم به خدا خیلی کم
من بیقرارم واستون شما بیقراری میکنید؟
اونور تهران تو اراک تو شهر صنعتی شما
صبرم دیگه تموم شده شما واسم صبر میکنید؟
با اون همه نذرونیاز که من واسه شما دادم
به خاطر من میمونید منو فراموش میکنید؟
دوستت دارم خیلی زیاد ببخشیدا جسارته!
میخوام ببوسمت ولی شما اینو باور میکنید؟
هر چی بگی حق منه منم که عاشق شمام
من بی شما فنا میشم شما منو ترک میکنید؟
هر چی که گفتی رو چشم من میدونم شما خوبید
تو تب و تاب تو گمم شما منو درک میکنید؟
گفتی تا نشناسم تورو نمیتونم بگم آره
من همینم کم یا زیاد شما منو باور میکنید؟
ستاره ها تو آسمون هر روز دارن زیاد میشن
من بی شما تنهام شما شب و با کی سر میکنید؟
همه زندگیم شدی حتی پناه خستگیم
رو شونه های خسته ام خستگی و در میکنید؟
حرفامو گفتم که باشعر بگم تا باورم کنی
اگه یه روز من بمیرم شعرامو از بر میکنید؟
گونه های ساده من شدن واسه اشکام یه سد
اگه هوا بارونی شد گونه هامو تر میکنید؟
اگه یه روزی رسیدیم با هم ما به سفره عقد
اگه دستت حلقه بدم دسم انگشتر میکنید؟
تا اون روزامون برسه نمیدونم که میمونم؟
یا اینکه زندگی رو با یکی دیگه سر میکنید؟
حسرت
بوسه؛یه دلم میگه میمونی یه دلم میگه خیاله
یه دلم میگه دوسم داری و باز میگه محالهیه دلم میگه با اینکه یه عمره تو انتظارم
راه من تو جاده عشق خط آخر زوالهیه دلم میگه نخور تو غصه این عشق تازه
تو هنوز اول راهی این آخه تازه نهالهیه دلم میگه میترسه که بری ز دستای من
من میگم غصه ات نداشتن یه یار با جماله؟یه دلم میگه که آخر میمیره تو دستای تو
آخه تو حسرت چنگ بی سرانجام وصالهیه دلم میخواد بپرسه که آیا عاشقم هستی؟
بیچاره هنوز تو حسرت جواب این سوالهیه دلم میگه که میری یکی میگه پر نگیری؟
هنوزم سرنوشتم تو دست برق چشمای غزاله
نوبتم باشه باور کن نوبت رسیدن ماست
جگرم میسوزه چون خدا میگه صعب الوصاله
یکی داره بین ما یکمی آتیش میسوزونه
آخرش من میدونم این رو سیاهی به زغاله
یه دلم میگه که حرفی یه چیزی آخه نمیشه
رود عشق تو پر ازآبهای خوشرنگو زلاله
یه بوسه کم حسرتی نیست که بشه روی لب تو
به خدا منتظرم من دل دنبال یه مجاله
کاشکی
نشکون اون سد چشاتو واسه من
ول نکن رودخونه رو توی کویر
باور بارونیه چشمای تو
میسازه از من یه برکه پیر
کاشکی جا قطره اشکای تو
بوسه من روی گونه ات مینشست
به جای دل پاک و بی ریای تو
بغض من تو بطن حرفات میشکست
کاشکی اون بارونه هست که میباره
رو لباست میریزه تر میکنه
بعد میره زیر لباست میشینه
همه خوشکلیتو از بر میکنه
من بودم که آروم اروم کم کم
از حریم پیرهنت میگذشتم
میرسیدم جایی که قفل حیارو
با نوازش صدام میشکستم
کاشکی برف بودم بارون نه نمیخوام
زودی رد بشم زودی خشک بشم
برف باشم بیشتر میشه پیشت نشست
میشه بیشتر اسیر تنت بشم
کاشکی من ظرفی باشم که میشوری
روزی صد بار من نوازش میشدم
بعد دوباره میدیدی که کفی ام
باز اسیر نازای تو میشدم
ولی نه ظرف ممکنه که بشکنه
دستای نازتو زخمی بکنه
نکنه منو بذاری تو بوفه
به دلت بگو که رحمی بکنه
کاشکی من کتاب درسیت میشدم
روزی صد بار ورقم میزدی تو
تر میشد تنم با خیس اون لبات
میشنیدی هر روز تو حرفای منو
نه ورق ممکنه که پاره بشه
بندازی دور تو یکی نو بخری
من برم تو قسمت باطله ها
تو منو بکلی از یاد ببری
کاشکی من موس و کیبورد تو بودم
روزی صد بار کلیکم میکردی
هنگ میکرد دستگات دوباره از نو
همه حرفاتو تایپ میکردی
ولی نه ممکنه که از دست من
عصبانی شی منو پرت کنی
من که تقصیری ندارم آخه
میگم کاشکی نه که دلسرد بشی
کاشکی من گوشی بودم ببخشیدا
ولی حرفای تو رو میشنیدم
گه گاهی تو خنده های ناز تو
گل بوسه از لبهای تو میچیدم
ولی نه ممکنه که پولشو ندی
قطع کنن دیگه باهام حرف نزنی
من بمونم کنار طاقچه تا شاید
پول بدی دوباره حرفی بزنی
کاشکی بند کیف رو دوشت بودم
تکیه میزدم به پهنای قدت
قسمتی ام دستاتو روی کمرت
قسمتی ام رو ناز مرمر تنت
ولی نه ممکنه که پاره بشم
بندازی دور تو یکی نو بخری
من بشم گنجه کاغذ باطله
باز منو بکلی از یاد ببری
کاش خودم باشم منو باور کنی
توی دستات بغلت جا بگیرم
یه روزی بیاد که مال من بشی
لبامو رو لب نازت ببینم
رفتی
رفتی و با رفتنت دیوارا ریختن رو سرم
آشیونه ندارم یه مرغ بی بال و پرم
یه مترسک یه غریبه یه هوای مرده ام من
بعد رفتنت میدونم نزد دل شرمنده ام من
تو که رفتی شب خستم دیگه ماه و نمیاره
نمیخواد مهتابی باشه شبی که تورو نداره
بی تو خورشید گری و شورو طراوتی نداره
برا اون قلبی که با تو بودنش مثه بهاره
زمینم طاقت دوریت واسه خاکش مثه سمه
هر چی گل بعد تو روئید رو سرش عرق شرمه
هوا ابری چشما حیرون روی لبها حس غربت
رفتنت آشوب به پا کرد توی تاریکی و ظلمت
لحظه آخر رفتن گفتی که عاشقت بودم
هر جا هستی یاد من باش منی که فکرت نبودم
منی که عاشق شدم باز با صدای تو دوباره
با نگات خیال میکردم سوز سرما از بهاره
کلاغه به خونش نرسید
صف طویل روغن با کوپن تا زده
تو قرن هفتمیم ما با این همه کبکبه
یه جا توی عروسی نجابت رنگ دسمال
مهری های سنگین هزارویک دغدغه
اگه مجرد باشی خونه و کار نمیدن
اگه موهات بلند باشه مدرسه رات نمیدن
تو این سیاهی شوم هر کی یه سازی میزنه
اگه تو روی مد باشی جوابتو نمیدن
هرجا میری برای بهتر شدن رفتار باهات
دکمه بالایی رو محکمو محکمتر ببند
اگه میخوای همیشه شانس به تو رو بکنه
موهای صورتت رو تا نوک پات بکن بلند
اگه میخوای متلک نگن روسریتو نکش پایین
موهای زیباتو توی شکنجه ی حجاب ببین
اگه دمکراسی دادین این اداها مال چیه؟
آهای با شماهام پاشین جوابمو زودتر بدین
اگه عقب موندگی رو نام ایرون بوده
همش بخاطر همین سایه ی شومشون بوده
برین از این خاک شماها اجوزه های گرگ نما
نزارین به سخره بگیرن مردم ما رو آدما
با این که دارین ماها تو حرف آزادی میدید
وعده خوشبختی تو دمکراسی بازی میدید
با هم میبینیم عاقبت این شعارو روی دیوار
قصه ی ما تموم شدو کلاغه به خونش نرسید
من میگم،تو میگی
به
خدا دلو شکستن یه گناههواسه من این انتظار اول راهه
هرچی میگم عشق من تو باورم کن
میگی که باور تو واسم سواله
من میگم ستاره ها چقدرقشنگن
تو میگی دل نازٌکن مانند ژاله
من میگم راه منو تو ببین چه زیباست
تو میگی از این گذشتن واسم محاله
من میگم کاشکی که هرگز از هم نرنجیم
تو میگی باور نکن خواب و خیاله
من میگم به جون خریدم این سختیارو
تو میگی کو تا یه جنگل تازه نهاله
من میگم ریشه میمونم بمون تو ریشه
تو میگی هیزم نداریم کمبود زغاله
من میگم ترانهء من قربونی تو
تو میگی غذا تموم شد پس کو پیاله؟
من میگم هر چی که دردِ مالِ یه مردِ
تو میگی داره ز درداش همش میناله
من میگم رسوای بی چون و چراتم
تو میگی کو تا یه کنکور این یه سواله
من میگم اشکای چشمات چون آذرخشه
تو میگی این یه نسیمه طوفان شماله
من میگم تشنه ام تشنهء حرفات
تو میگی که چارهءدرد آب زلاله
من میگم تنهام ولی نه با تو
تو میگی این راه خط بطاله
من میگم مثه یه باغی سرسبز
تو میگی نخور میوه هاش کاله
من میگم جرات میخواد گذشتن
تو میگی از من؟ نه این خیاله
من میگم با تو تو میگی بی من
اینجا همیشه یه جور سواله
دیگه ترانه چارهءکار نیست
واسم این دوری دیگه محاله
من و تو
تو
تو اوج آسمونو،من توی قعر زمینمبی تو ای ستارهءمن،زیر خاکها ،شب نشینم
تو تو قلب ماهی هاو،من تو بطن گل و مرداب
نری اون دورا عزیزم،میافتی تو دام گرداب
شاید این بغضی که دارم،باشه ارزونی عشقت
تو بمون کتار من باش،شاید پر شم از طلسمت
توی تنهایی و غربت،تو شب بی اعتباری
واسه هر کی که میبازه،تو یه برد تازه داری
تو یه رود بی سکونو،چشم خیس وترمهتاب
ماه پیشت بها نداره،ارزشی نداره آفتاب
تو ترانهءبهاری،جادهءبی خس و خاری
شب برات ماه و میبازه،توی هر شرط و قماری
من توی قمار چشمات،اولین برد زمینم
تو با یک دنیا ترانه،بی تو من تنها ترینم
خسیس
میون
برزخ بودیو ، کسی به دادت نرسیدمیون اینهمه هیاهو ، کسی چشماتو ندید
کسی نمیخواست بدونه ، که گریه هات واسه چیه
واسه چی غصه میخوری ، غم تو یکی چی چیه؟
اما دور از تو اینورا ، قلبی واسه تو میتپید
میمردو زنده میشد اون ، وقتی که گریه هاتو دید
با هر نفس که کشیدی ، بازدم تو بیمه میکرد
اگه غصتو نمیخورد ، خودشو جریمه میکرد
ولیکن اون زرق چشات ، تاریک چشماشو ندید
خاموش بود اما هی ناز ، ترانه هاتو میکشید
ناز میکشید ناز میکشید ، ناز ترانه های تو
چیزی که مال خودشه ، اما امانت دست تو
گریه هاشو قائم میکرد ، پشت نگاه اطلسی
صدات میکردش اون همش، با خنده های زورکی
حتی نخواستی تو واسش ، ترانه هاتو بخونی
میگفتی روت نمیشه اما ، خودت بهتر میدونی
اما نمیشه که منم ، ندم شعرامو بخونی
تو باید از ترانه هام ، بهونه هامو بدونی
من مثه تو بخیل نشم ، اینو من از خدامیخوام
باور کن ایندفه نبود ، که چیزی از تو من میخوام
یادت میاد تو جشنواره ، که دوربینتو ندادی؟
خیلی خسیسی فهیمه ، ترانه هاتم ندادی
نبرد آسمون
خورشید
قهار یه طرف ماه با ستارش یه طرفآسمونم
شب یا که روز هم این طرف هم اون طرفزمین
پر صلابتم شده شبیه رینگ جنگدلش
خونه از زمونه ولی تو جنگ یه بی طرفقاضی
خداست و گلدونا تو این نبرد آسموندنبال
تومیگردنو دنبال یار مهربونجنگ
که تموم شد عزیزم تو تقسیم غنائماهرچی
ستارست مال تو هرچی شکست مال ماتا
بوده این بوده عزیز ستیز خورشیدو یه ماههمیشه
حق بوده با مردم نه وزیر نه اینکه شاهآخر
قصه رو ببین لیلی به مجنون نرسیدآخرشم
حضرت یعقوب پسر خودشو ندید
واسه من!نه
باورش
سخته ولیکن من دارم میرم عزیزم میدونم باور نداری واسه تو سخته هنوزمتو
رویایی و من اما توی بیداریا خوابم تو مثه دریایی و من مثه آرزو سرابممیدونم
حال نگاتو وقتی بشنوی که مردم من از دنیای نگاهت به خدا هیچی نبردمبار
آخره نگاهم رو به در تو انتظاره هر چی خستگی کشیدم بغض سرد بیقرارهواسه
تو یه دنیا عشقم واسه من یه دنیا مشقی واسه تو سیبل صداقت ولیکن تو تیر مشقیولیکن
میرم بدونی بی منم باید بمونی واسه عاشقای بعدی شعر تازه ای بخونیصحبت
یکی دو شب نیست صحبت یه خط دوخط نیست رگ خواب دل منو جز تو هیچکسی بلد نیسترفتنم
آخرین کار صحبت آخر سکوته بی صدایی توشهءمن غصهءمن روبروتهبرو
خوش باش و سلامت زندگی کن با سعادت من فقط بودم زیادی کاشکی میگفتی تو راحت
چرا؟
چرا
ناراحتو سردی؟چرا
وقتی که بهت میگم عسل برنمیگردی؟چرا
حرف از یه رفاقت که میاد؟میگی
که دنبال من توی رفاقت تو نگردی؟چرا
بی بهونه میخوای دیوونم کنی ستاره؟تو
خودت بهتر میدونی تو زمستونم بهارهتو
خودت آدرسو دادی که بهار بیاد سراغمتو
خودت بهتر میدونی از نگاهت داغ داغممیدونم
دوسم داری عسل بگو باور کنممیخوام
واسم شرط بذاری بعد خدارو داور کنممیخوام
اگه قسمتی باشه سهم هم بشیم دوبارهتو
تو سرنوشت من شی من واسه شبات ستارهکمکم
کن تا که لایق بمونم واسه نگاهتتوشه
کم نیست واسهء قدم گذاشتن توی راهت
کاش
کاش
آن موقع که احساس منمثه
شبنم روی برگ تو نشستسرخی
بی مثل لبانت رابا
همهء وجود احساس میکردکاش
آن موقع که ما دست دادیمکه
بمانیم توی این راه بلندپای
زیبا و تماشایی توسختی
راه را احساس میکردکاش
آن موقع که باران باریدزیر
باران عهد میبستیمگونهء
خیس شدم از بارانقطرهء
اشک تو احساس میکردکاش
آن موقع که شب بودو پناهبه
جز اسم تو نبود در سر منترس
بی شائبهء رفتن توشب
مهتابیم احساس میکردکاش
آن موقع که میگفتم شعراز
همه جا و مکان دل تورنگ
عشق ساده بی ریای توقلم
خسته ام احساس میکردکاش
آن موقع که بر دوش نسیماسم
هم را ما صدا میکردیمخاروخاساک
این فاصله هادل
بی مثل تو احساس میکردکاش
وقتی که به هم میگفتیمبی
صدا ما چقدر عاشق هستیمگوش
نابینای دل نازک ماذره
ای احساس احساس میکردفکر نکن
دیگه
فایده ای نداره بیهودست این همه اصرارتو که عاشقم نمیشی همشم میکنی انکار
اگه به گفتن من بود که هزار مرتبه گفتم
شایدم قبول نکردی و منم هیچ نشنفتم
از ترانه به تو گفتم از تو من ترانه ساختم
معجزهءعشق و گفتم و هزار بار دل و باختم
از شبای بی کسی و از غم تنهایی گفتم
در قبال همه حرفام از تو من هیچ نشنفتم
میتونستی ناخداشی واسه کشتی دل من
میتونستی که خداشی یا که محراب ای گل من
میتونستی عاقبت شی واسه قصهءرهایی
ولیکن حیف خیلی وقته تو رفتی از من جدایی
اگه ثابت کردنی بود به تو ثابت کردمو بس
به تو گفتم که بدونی یه کسی عاشق تو هس
تو هم نامردی نکردی با هزار تا دل پریدی
توی این همه رفاقت من عاشقو ندیدی
تو برام زندگی بودی من برات تجربه بودم
تو برام مشکلو بغرنج من برات چه ساده بودم
اگه جاده بود دویدن واسه من مثه هوا بود
هر نفس که میکشیدم دل به دردت مبتلا بود
نه اینا فایده نداره تو گوشت پر شده از پند
پس اگه قیمتی هستی بگو آخه قیمتت چند
هر چی باشه حاضرم من حتی پای جون و خونم
بگو که بهاش چقدره بگو لااقل بدونم
چه شبایی که به یادت من تا صبح سحر نکردم
چه روزایی نشمردم چه سفرها که نکردم
رفتم از شهر تو ای کاش که فراموشت میکردم
هر چی دور میشدم از تو انگار بیشتر گم میکردم
تو ترانهءبهاریو خودت خبر نداری
اگه پی میبردی من عاشقتم مثل قناری
تا حالا فقط یه چیزو از تو من پنهون میکردم
که هزارتا جز تو بودن ولی من نگا نکردم
میتونستن بهتر از تو واسه من بشن بهونه
هر دفه که میرسیدن طعنه میزدن دیوونه
توی راه تو چه طعنه و کنایه نشنفتم
همه گفتن بی وفایی ولی من هیچ نشنفتم
توی امتحان عشقت نمرهءبیست و گرفتم
ولی جایزه من انگار هر چی که نیست و گرفتم
آخه صبرو طاقتم دیگه داره تموم میشه
عمر من مثه گلای باغچه هی حروم میشه
هر چی دارم کلی شعر رو صفحهءکاغذیه
فکر نکن این التماسم از روی بی کسیه
یه روزم به درد عاشقی تو مبتلا میشی
یه روزم میرسه که تو مثه من تنها میشی
رحم کن ایندفه دیگه به کسی نگا نکن
کسیو به درد عاشقی تو مبتلا نکن
تو که مال همه ای بجز دل کوچیک من
دیگه با کنایه هات به قلب کوچکم نزن
چون تحمل نداره چون رویاهاش کاغذیه
با یه اخمت میسوزه ولی میدونم راضیه
میدونم رسمه اذیت کنی اونکه دوست داری
ولی بس کن تو داری حوصلمو سر میبری
آخ که یادم نمیره اون روز سر قرارمون
تو چقدر دلهره داشتی رفتنو فرارمون
سی دقیقه آخ که چه لذتی داره آشنایی
انگاری سهم همه عاشقا تلخه و جدایی
دست تو رو شونهءمحکمو قرص انتظار
موی تو موج گرفت تو باد تند اون بهار
چشم تو خیس شد از ذائقهءوجود من
گفتی کاشکی بمونیم همیشه روحی تو بدن
چی شد حال اون روزارو نداره بوی تنت
خیلی وقته که گرفتی شورمو تو از سرت
ریختی قاطیه حقایق خاطرات دلمو
که نخواستی ببینی هیچ وقت تو مشکلمو
رفتی بی اونکه بدونی دل من مال خودت بود
حال بغضای شبونه به خدا حال خودت بود
من نخوام تموم کنم تموم نمیشه ترانه
به خدا بخوام بگم هست باز هزارتا بهانه
قرار
ساعت
یک رسیدو باز،جات خالیه سرقرارمن
چه کنم با این دلو، با این چشای بی قراردلم
میگفت نرونرو،من ولیکن گوش ندادمرفتم
ثابت کنم که من،بدجوری دل به تو دادمیادت
میادتوی مطب،که واسه من خون میدادیاگه
میفتاد پاش تو حتی واسه من جون میدادییادت
میاد که دست تو خونی شد از تیزی تیغچی
شده که میگی همش ازدست من میزنی جیغیادم
نرفته و یادت نره زیارت حرمگفتی
خدایا که ببین بی سیاوش دربه درمگفتی
و گفتم و نگفتیم که وفا دار بمونیمگفتی
خدا نکنه که منو تو ریا کار بدونیقلبم
شکسته نازنین ولی میمونم آخرشکاشکی
که سکه واسه من برگرده روی بهترشبرو
برس به حالتو برو برس به کارتتو
مطمئن باش که بازم میام سر قرارت
مردن بهانه هام
اولش
فکر نمیکردم که نگام کنی ستاره چه رسه به این که حتی تو بخوای از من شمارهاولش
فکر نمیکردم البته این آرزوم بود که چشات بمونه پیشم در حالی که روبروم بودبه
خدا قسم از این پس میذارم کنار هوارو نمیرم هرگز ز پیشت میمونم به خاطر تومیدونم
با تو یه لحظه ام بیهوده هدر نمیره تو بخوای حقیقت اینه که دلم پیشت اسیرهارزش
چشای نازت بیشتر از ترانه هامه سهم من از از با تو بودن مردن بهانه هامهدستاتو
پل کن واسه من تا بیام تو شهر چشمات کمکم کن لایقت شم لایق باور دستات
مسافر
من
مسافرو تنم سرد،فاصله جادهءمغرور زیر پام پر از ترانه،روبروم چراغ بی نوربالای
سرم یه خورشید،که داره میسوزه با من پشت سر زمونهءپوچ،پر از آدمای دشمنمن
مسافرو تنم سرد،خسته ازحرفای مردم میکشونم خودمو تا،برسم به حرف مردممردمی
که میگن عاشق،نداریم تواین زمونه منو عاشق دیدنو بعد،صدام میزدن دیوونهمن
مسافرو تنم سرد،توی دستام عکس پاره کلی شعر واسه نوشتن،توی چشمام پر واژهتو
دلم بغض شکسته،تو گلوم حرفی نشسته رو زبونم بی کلامی،تو چشام ساکت نوشتهمهر
بی وفایی خورده،ته دفتر ترانه ام پاره کرده دست تقدیر،نامه های بی جوابمنوشته
حتی اسمی،که بمونه یادگاری تو شب تاریک جاده،نمیبینم هیچ سواریتوی
آینه زخم شمشیر،خورده بازوی حقیقت گم شدیم تو عصرسرعت،نداریم نشون زغیرتمن
مسافرو تنم سرد،توی قبرستون شهرم اونا که منو ندیدن،با همشون قهر قهرممن
مسافرغریبم،توی جمع بی وفایی سرشناسترین ستاره ام،تو شب عاشق نماییمردهءزنده
به گورم،از وطن فرسنگا دورم بی تو مثه ببر زخمی،با تو حضرت غرورمشب
میلادت مبارک،میگه اینو یک مسافر انشاءالله میلاد بعدیت،نباشم مرغ مهاجر
من میرم از شهر چشات
من
میرم از شهر چشات،خرابهءدوزخ نشین تو آینهءخورشیدو ماه،دیگه منودیگه نبینیه
عمری درد سر بودم،واسه همه شیطونیات میرم که راه واشه وپات،پیچ نخوره هرکی میادیه
خط روی ماشینمو هزار تا رو دل کشیدی فکر نکنم که گریه های، شب یلدامو دیدییه
عمری با بغض تو چشات،گریه میکردم ولیکن تو خندمو خواستی و هرگز غصه هامو ندیدیمیرم
که تا عاقبتم،مثه تو مخملی نشه میون این همه هیاهو،طناب دل نخی نشهالهی
که نمیری تو،تا آخرش خوب بمونی من میرم اون بالاها ای کاش،تو توی جوب بمونی
خداحافظ
خداحافظ رفیق ای که با من بی صدایی
ای که توی این هیاهو با نجابت و حیایی
من صدایت میکنم حتی اگه فاصله باشه
میون دست من با دست تو حسی نباشه
من به تو بد کرده بودم؟
به شنیدن کنایه هات عادت کرده بودم
ولیکن میخوای بری من که نمیتونم بگم نه
تو برو ولی مواظب باش تا دیگه نگی نه
کلی شعر بود واسه تو از یاس و اقاقی
واسه من موند کلی خاطره از رسم تو باقی
خداحافظ رفیق به تو بد عادت شدم من
بی تو میمیرم میدونم تو میشی قاتل این تن
دیگه اصراری ندارم که بمونی یا نمونی
دیگه من نمیگم بیتا باید شعرامو بخوونی
دیگه با تو بودنم عین عذابه
هرچی آرزو دارم با بودنت مثه سرابه
نمیگم که تو بدی یا اینکه من خدا نکرده
از تو خستمو میرم دنبال یه جفت دیگه
نه اینا نیست نمرهءعشق توهم بیست
اگه دست من بود که میگفتم غیرتوزودتربشه نیست
یه روزی خودت میفهمی من چی میگمو میخونم
تو خودت بهتر میدونی اگه باشی من میمونم
اگرم قسمتی باشه قسمت من اون تو نیستی
به خدا به همه گفتم که تو قلب من تو نیستی
شعرامم تموم میشه میمیره نابود میشه و سرد
میدونم حالا از این به بعد میشم مرد
بچه بودم گول چشمای قشنگ تو رو خوردم
تو نخواستی بمونی ولی من برای تو میمردم
تو هنوزم خوشکلی و نازنین مثه قدیما
ولیکن من میرم از این شهر بی نظیرو زیبا
باشه سهم دیگری شه اون دو چشمای قشنگت
من که آرزوم بود اون چشمای بی مثل و شرنگت
هر چی بود برای گفتن گفتمو تو هم شنفتی
میسوزم به حال اون دل که تو داشتی و نگفتی
به خدا این بیت و که من دارم الان مینویسم
تر شده ز اشکای غلطان روی گونه های خیسم
تو دلمو بد جور سوزوندی جوری که درمون نداره
واسه هیچکسی به جز تو به خدا ایمون نداره
نه یه وقت فکر نکنی یه التماسه
یا همهءگفته هام واسه تماسه
صد هزار با من میمردمو دوباره مینوشتم
این چیزیو که حالا شد سرنوشتم
خیلی حرف بود واسه گفتن ولیکن وقتی ندارم
هر چی بیشتر مینویسم نمیتونم بیقرارم
خداحافظ رفیق اینم برای سومین بار
رفیقم که نبودی لااقل منو به یاد بیار
دوسال از اون روز میگذره
دوسال از اون روز میگذره اما هنوز دوسم نداری
انگار که زجر میکشی تو وقتی که اسممو میاری؟
دوسال از اون روز میگذره انگار هنوزم باور نداری؟
چرا همش برای من بهونهءواهی میاری؟
دوسال از اون روز میگذرهآخر فصل میوه ها بود
صدات با من بود ولیکن نگاهت از نگام جدا بود
دوسال از اون روز میگذره اما یه بارم نزدی زنگ
انگاری تو این دو ساله تو همش داشتی با من جنگ
حالام که داری میگی دیگه به من زنگ نزنی تو
واسه دلم شرمنده ام میگفت که عشق من تویی تو
ولیکن انگار از یادت رفت اون روزای آشنایی
که میگفتی به خدا تنها تو با من همصدایی
جورو پلاسمو جمع میکنم منی که غمی جزتوندارم
به خدا فقط واسه نگاه خستت بیقرارم
شعراتم گرفتی رفتی هدیه اتم دادم مهربونم
دیگه بهونه ای ندارم که بخوام بازم بمونم
خوش باشی الهی دست زمونه همرات
ازخدا میخوام که باشه یکی بهتر از من همپات
توی جادهءرفاقت الهی که کم نیاری
از بد روزگار تو الهی که بد نیاری
اینهم دعای آخر واسه تو که همچین میکنی
من که فقط با تو بودمو میدونم که نفرین میکنی
ستاره
ستاره تو ببین که عمر ما چه بی بهاره
خورشیدم با اون بزرگیش خزون ارمغون میاره
ستاره دل بیکارو ببین چه بیقراره
روزی صد بارعاشقه اما هنوز اول کاره
ستاره دل من میره واسه صید شکارش
نمیدونه که خودش امروزو فردا یه شکاره
ستاره گم شدیم تو عصر سرعت ولیکن دل
هنوزم غرق بی کلام نامه های یاره
ستاره توی اوج مردن ترانه هامون
دل من پی موسیقی بی رنگ سه تاره
ستاره توی دنیایی که بی وفایی رسمه
دل من عاشق میشه و از عاشقی باکی نداره
ستاره تو بگو چارهءدرد این زمینو
که عمری توی بغض سردو قرص انتظاره
ستاره بالایی خبر نداری از زمینی
بیا پایین و ببین که رنگی از وفا نداره
ستاره آی ستاره آی ستاره
منو با خود ببر چون این هوا شوقی نداره
یه عمری بالایی از اون بالا ما رو میبینی
بیا پایین تا خوب باور کنی وقت فراره
صدام نکن
صحبتشو نیار بازم دیگه نمیام تو خونه
از بس زدی توی سرم دارم میشم یه دیوونه
هر روز میگی کجا بودی چرا همراهت خاموشه؟
با کی میگشتی تو بازم؟ کی لباسامو میپوشه
بسه دیگه خسته شدم از حرفاو بهونه هات
برو نمیخوامت دیگه خسته شدم از لحظه هات
میون من با دست تو پر شده از رنگ و ریا
تو رو خدا صدام نکن دیگه نگو بمن بیا
میرم که بی تو شاید از این منجلاب بیرون بیام
پشت گوشت و نگاه کن اگه دیگه بازم بیام
بمون تو این آشفته که خودتو ساختی واسه ما
کشتی منو با نق نقات برو دیگه پیشم نیا
یا تو برو یا من برم باید از هم جدا بشیم
بریم تا شاید بازیمون تموم شه و رها بشیم
غصه نخور یکی میاد دردودلاتو میشنوه
من که نفهمیدم چی میگی میاد اونی که بهتره
قبوله بد من بودمو تو بهترین دخترکی
اینو بدون که تو فقط شبیه یه بادکنکی
سوزن غم هر چقدر کوچیک باشه میترکی
جوالدوزو میزدی به من با هر حقه و کلکی
من میمونم
عشقو تمسخر نگیریم نگیم که عاشق همیم
نگیم به هم دیگه دروغ که تا ابد مال همیم
ما که وفا یاد ندادیم به این دلای غم زده
پس کسیو بازی ندیم بازی با دل خیلی بده
به جای اینکه با دروغ همدیگرنگاه کنیم
بیایم و راس راسی همدیگرو صدا کنیم
بیایم اگه سخته که ما چیزیو از نو بسازیم
زودی نریم با یه نگاه به هم دیگه دل ببازیم
آتیش آز به جای عشق ما اشتباه نگیریمش
این دو شبیه همدیگن به جای هم نبینیمش
یه روز از عشق حرف میزنیم یه روزی بی وفا میشیم
عجب دنیا غریبه و ما زود مبتلا میشیم
دست تو هم نمیگیره نجات نمیده دلمو
نشسته تا ببینه که حل میکنم مشکلمو؟
آخ که عجب غریبمو کسی به دادم نرسید
آخ چقدر گریستمو کسی نگارمو ندید
من میمونم اینجا که تا سر برسه این انتظار
حتی اگه کسی نیادو برسه صد تا بهار
عمر دو روزه!
وقتی به من میخندی دنیا به من میخنده
در غم و غصه رو به روی من میبنده
وقتی به من میخندی پنجره ها وا میشن
گلهای سرخ و آبی با خنده هات وا میشن
وقتی به من میخندی یادم میره که مردم
زنده میشم دوباره انگار بازیو بردم
وقتی با لبخند تو اینهمه غوغا میشه
چرا همیشه غصه با چهرت آشنا میشه
لبخند بزن عزیزم دنیا همین دو روزه
نزار چهرتو با غم دنیا به هم بدوزه
عید
عید اومدو تو مثل همیشه خواب خوابی
از بودن من انگارهمیشه در عذابی
میری مسافرت تو که من پیشت نباشم
واسه کارات تو بازم نداری هیچ جوابی
منو دیوونه کردی با اون چشای نازت
چرا نمیزنی تو به بالا رنگ آبی
همیشه هم سیا نیست آسمون دل من
چرا همش واسه من میری تو باز زیر آبی
تو زندگیم تو بودی تنها افق همیشه
کاشکی میفهمیدم زود که تو فقط سرابی
دردودلام همیشه موند تو دلم ولی حیف
سنگ صبور نبودی تو مثه یه حبابی
با طعنه و کنایه هات کباب تو کردی دلمو
خوبه به جا عاشقی من وا کنم کبابی
بعد یه عمر عاشقی باید برم من انگار
واسه دل صبورم داری آیا جوابی
آخ ببخشید
آخ که من فکر نمیکردم حتی واسهءیه لحظه
که چشای نازنینت بریزن اشک قطره قطره
آخ که من فکر نمیکردم دلتو گرفته باشه
صحبتای آخر من دلیلِ یه گریه باشه
آخ که من فکر نمیکردم اینقدردل نازٌکی تو
واسه وصل شدن به ساحل همیشه واسَم پلی تو
پس همه فکرام خطا بود ایده هام چه اشتباه بود
من چه فکرایی میکردم آخ ببخشید! ناروا بود
تو سبکترین ستاره توی آسمون قلبم
من شکستم بی صدا چون با خودم بد فکرمیکردم
اشتباه آخری بود قول میدم به تو ستاره
قول میدم گریت نگیره از خیالِ من دوباره
احساس
نمیگم حسی نجیبه،نمیگم صدات غریبه
به خدا یه حسٍِ تازست،یه جور احساسٍ نجیبه
یه جور اعتراضٍ سادست،به کمالٍ بشریت
شایدم این حس تازه،واسه تو یکم عجیبه؟
شایدم این دل خستم،دنبال یه عشق تازست
شایدم یه نوع ستایش،واسه تو خیلی عجیبه؟
شب با احساست ورق خورد،من صدام هرگز نیومد
با یه بی صدای ساده،انگار فریادم نهیبه
اسم شیرینت عسل شد،واسه من کلی بدل شد
این همه ستاره آخر،واسه من هنوز عجیبه
پس چرا اینقدر پریشون،باصدات منو نلرزون
به خدا اینکارگناهه،این کشیدن به صلیبه
بیاوبا بی جوابی ،منو از خودم نرنجون
باورم کن توی دستات،اگه احساست نجیبه
منو پنهون کن تو چشمات،با نگات منو صدا کن
به خدا بی اعتناییت،واسه من خیلی غریبه
منو از خودت بدون تو،از خودت که التماسی
واسه هرنگاه عاشق،اون چشات چه پرفریبه
الهی
الهی خیر ببینی عزیز من مهربون
میخوام خدا بسازه دوتایی آرزومون
میخوام حقیقت باشه عاشقی ما دوتا
ساده وبی ریا شیم هیچوقت نشیم ما جدا
هر وقت یادت میافتم دلم آروم میگیره
بهونه های واهی از دلو چشمام میره
صداتو میشنوم من انگار خود خدایی
عشق و دل و روحمی بدون چه پر بهایی
فقط یکم تو دوری ز دستای عاشقم
میخوام که ثابت کنم واسه تو من لایقم
برای بوی تنت اقاقی کم میاره
هر وقت که اسمت میاد اینجا همش بهاره
توی دلم نشستی مثه یه گنجیشک خوب
الهی که دشمنات با سر برن توی جوب
بمیره هر کی میخواد مارو جدا ببینه
خوشبختی روزگار از دستامون بگیره
ای پرنده
عاشقترینم ای پرنده،بزار بمیرم ای پرنده
در اوج تنهایی اسیرم،بزاربمیرم ای پرنده
توخوب میدونی توی پرواز،چه حالی داره هی پریدن
ولی چه چارست هی خزیدن،بزار بمیرم ای پرنده
رو شاخه های کاج خونه،نشسته چند دونه کبوتر
چقدر بشینم توی خونه،بزار بمیرم ای پرنده
نگاه تلخ و شورو شیرین،بر این تن پوسیده تا کی؟
نزن تو خنجر با نگاهت،بزار بمیرم ای پرنده
ایران
ای کشور پر رمزو ایمان
ای شهر بی مثل تو تهران
ای مردمی پاک و صمیمی
دارد همه جای توایران
مهمان نوازی گر ستارست
شبهای تو گهوارهءآن
اسطورهءاسلامی و بس
ای حافظ لایق قران
مردان قدرتمند و بی باک
در راس بیتای تو ایران
اسطورگان قدرت حق
رهبر تو سر مشق ایمان
امنیتت پابندو محکم
اشرار در ترس و هراسان
قدرت خدایی و سلامت
باشد ز دستانت فراوان
این منم من
یه زمین خشک و بایر با یه عالمه مسافر
تن زخمی روح خسته کوچ چند مرغ مهاجر
افق پوچ و خیالی آرزوهای محالی
سقف ریخته جوی بی آب یه زمین خشک و خالی
چشای بی رنگ و ساده پای خسته و یه جاده
بی هدف گنگ و آهسته راه طول و یه پیاده
توشهءخالی و رویا حتی بی یه قطرهءآب
دل پر از سوال بغرنج همه موندن توی این قاب
روز تاریک و شب تار خلوت بدون گیتار
بی سرانجامیه نامه زندگی بدون یک یار
نویسنده این منم من این کتاب زندگیم بود
بیست و یک سال و نتیجه همهءآشفتگیم بود
کاش که مثل من نباشه هیچکسی تو این زمونه
مثل من تنها نباشه نشه تنهایی دیوونه
آخ ببخشید جا گذاشتم این کلام آخری رو
انتظار عادت من بود که حروم کرد زندگیمرو
بابا تو هم بلدی
این انتظار به سر رسیدو تو دیگه زنگ نزدی
حتی یه بارم نزدی خودتو زحمت ندادی
اون روزچراازمن بی حوصله خواستی که بدم
منم گول چشاتوخوردموشمارمودادم
سه روزگذشته ولیکن تو یه بارم زنگ نزدی
خولی مگه تومیگیری شماره ونمیزنی
آخرمیخوای بری کجا تویی که اینقدرمغروری؟
چرا ما روگول میزنیآخه مگه تومجبوری؟
میخوای که ثابت بکنی همه پی نگاهتن؟
بعدش ببینی که همش منتظرجوابتن؟
دورو برمون پُرازآدم خلُ ودیوونه
یکی سالم پیدا نمیشه تو این دوره زمونه
دستمو داغی میذارم که دیگه شماره بدم
میخواستی پا بدی که بگی بابا منم بلدم؟
فوقش یه روزانتظاره باقیش چه ساده میگذره
تو نشدی یکی دیگه میاد اونی که بهتره