دارم عادت میکنم به بودنت خیلی زیاد

وقتی رفتم بکن از خاطره من کمی یاد

بگو یه عاشق مشکی پوش بودش که هی میگفت

میخوامت قد یه دنیا به خدا خیلی زیاد

ولی از بخت بدش دنیا امونش نمیده

میبره اونو ز پیشم با هزار خاطرو یاد

مثه برگ زردی از درخت من جدا میشه

عاقبت میشه اسیر چنگ بی رحمیه باد

یاد اون روزا بخیر که واسه دیدن چشات

باج به صدتا آینه حتی تو خوابم نمیداد

حالا اون روزا کجا و تو کجا و ما کجا

همه داریم یه جوری میریم به سوی ناکجا

تو با یه دنیا نگاه سردو بی روحو منم

که دارم زیر نگاه سرد تو جون می کنم

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد