فکر نکن
دیگه
فایده ای نداره بیهودست این همه اصرارتو که عاشقم نمیشی همشم میکنی انکار
اگه به گفتن من بود که هزار مرتبه گفتم
شایدم قبول نکردی و منم هیچ نشنفتم
از ترانه به تو گفتم از تو من ترانه ساختم
معجزهءعشق و گفتم و هزار بار دل و باختم
از شبای بی کسی و از غم تنهایی گفتم
در قبال همه حرفام از تو من هیچ نشنفتم
میتونستی ناخداشی واسه کشتی دل من
میتونستی که خداشی یا که محراب ای گل من
میتونستی عاقبت شی واسه قصهءرهایی
ولیکن حیف خیلی وقته تو رفتی از من جدایی
اگه ثابت کردنی بود به تو ثابت کردمو بس
به تو گفتم که بدونی یه کسی عاشق تو هس
تو هم نامردی نکردی با هزار تا دل پریدی
توی این همه رفاقت من عاشقو ندیدی
تو برام زندگی بودی من برات تجربه بودم
تو برام مشکلو بغرنج من برات چه ساده بودم
اگه جاده بود دویدن واسه من مثه هوا بود
هر نفس که میکشیدم دل به دردت مبتلا بود
نه اینا فایده نداره تو گوشت پر شده از پند
پس اگه قیمتی هستی بگو آخه قیمتت چند
هر چی باشه حاضرم من حتی پای جون و خونم
بگو که بهاش چقدره بگو لااقل بدونم
چه شبایی که به یادت من تا صبح سحر نکردم
چه روزایی نشمردم چه سفرها که نکردم
رفتم از شهر تو ای کاش که فراموشت میکردم
هر چی دور میشدم از تو انگار بیشتر گم میکردم
تو ترانهءبهاریو خودت خبر نداری
اگه پی میبردی من عاشقتم مثل قناری
تا حالا فقط یه چیزو از تو من پنهون میکردم
که هزارتا جز تو بودن ولی من نگا نکردم
میتونستن بهتر از تو واسه من بشن بهونه
هر دفه که میرسیدن طعنه میزدن دیوونه
توی راه تو چه طعنه و کنایه نشنفتم
همه گفتن بی وفایی ولی من هیچ نشنفتم
توی امتحان عشقت نمرهءبیست و گرفتم
ولی جایزه من انگار هر چی که نیست و گرفتم
آخه صبرو طاقتم دیگه داره تموم میشه
عمر من مثه گلای باغچه هی حروم میشه
هر چی دارم کلی شعر رو صفحهءکاغذیه
فکر نکن این التماسم از روی بی کسیه
یه روزم به درد عاشقی تو مبتلا میشی
یه روزم میرسه که تو مثه من تنها میشی
رحم کن ایندفه دیگه به کسی نگا نکن
کسیو به درد عاشقی تو مبتلا نکن
تو که مال همه ای بجز دل کوچیک من
دیگه با کنایه هات به قلب کوچکم نزن
چون تحمل نداره چون رویاهاش کاغذیه
با یه اخمت میسوزه ولی میدونم راضیه
میدونم رسمه اذیت کنی اونکه دوست داری
ولی بس کن تو داری حوصلمو سر میبری
آخ که یادم نمیره اون روز سر قرارمون
تو چقدر دلهره داشتی رفتنو فرارمون
سی دقیقه آخ که چه لذتی داره آشنایی
انگاری سهم همه عاشقا تلخه و جدایی
دست تو رو شونهءمحکمو قرص انتظار
موی تو موج گرفت تو باد تند اون بهار
چشم تو خیس شد از ذائقهءوجود من
گفتی کاشکی بمونیم همیشه روحی تو بدن
چی شد حال اون روزارو نداره بوی تنت
خیلی وقته که گرفتی شورمو تو از سرت
ریختی قاطیه حقایق خاطرات دلمو
که نخواستی ببینی هیچ وقت تو مشکلمو
رفتی بی اونکه بدونی دل من مال خودت بود
حال بغضای شبونه به خدا حال خودت بود
من نخوام تموم کنم تموم نمیشه ترانه
به خدا بخوام بگم هست باز هزارتا بهانه
قرار
ساعت
یک رسیدو باز،جات خالیه سرقرارمن
چه کنم با این دلو، با این چشای بی قراردلم
میگفت نرونرو،من ولیکن گوش ندادمرفتم
ثابت کنم که من،بدجوری دل به تو دادمیادت
میادتوی مطب،که واسه من خون میدادیاگه
میفتاد پاش تو حتی واسه من جون میدادییادت
میاد که دست تو خونی شد از تیزی تیغچی
شده که میگی همش ازدست من میزنی جیغیادم
نرفته و یادت نره زیارت حرمگفتی
خدایا که ببین بی سیاوش دربه درمگفتی
و گفتم و نگفتیم که وفا دار بمونیمگفتی
خدا نکنه که منو تو ریا کار بدونیقلبم
شکسته نازنین ولی میمونم آخرشکاشکی
که سکه واسه من برگرده روی بهترشبرو
برس به حالتو برو برس به کارتتو
مطمئن باش که بازم میام سر قرارت
مردن بهانه هام
اولش
فکر نمیکردم که نگام کنی ستاره چه رسه به این که حتی تو بخوای از من شمارهاولش
فکر نمیکردم البته این آرزوم بود که چشات بمونه پیشم در حالی که روبروم بودبه
خدا قسم از این پس میذارم کنار هوارو نمیرم هرگز ز پیشت میمونم به خاطر تومیدونم
با تو یه لحظه ام بیهوده هدر نمیره تو بخوای حقیقت اینه که دلم پیشت اسیرهارزش
چشای نازت بیشتر از ترانه هامه سهم من از از با تو بودن مردن بهانه هامهدستاتو
پل کن واسه من تا بیام تو شهر چشمات کمکم کن لایقت شم لایق باور دستات
مسافر
من
مسافرو تنم سرد،فاصله جادهءمغرور زیر پام پر از ترانه،روبروم چراغ بی نوربالای
سرم یه خورشید،که داره میسوزه با من پشت سر زمونهءپوچ،پر از آدمای دشمنمن
مسافرو تنم سرد،خسته ازحرفای مردم میکشونم خودمو تا،برسم به حرف مردممردمی
که میگن عاشق،نداریم تواین زمونه منو عاشق دیدنو بعد،صدام میزدن دیوونهمن
مسافرو تنم سرد،توی دستام عکس پاره کلی شعر واسه نوشتن،توی چشمام پر واژهتو
دلم بغض شکسته،تو گلوم حرفی نشسته رو زبونم بی کلامی،تو چشام ساکت نوشتهمهر
بی وفایی خورده،ته دفتر ترانه ام پاره کرده دست تقدیر،نامه های بی جوابمنوشته
حتی اسمی،که بمونه یادگاری تو شب تاریک جاده،نمیبینم هیچ سواریتوی
آینه زخم شمشیر،خورده بازوی حقیقت گم شدیم تو عصرسرعت،نداریم نشون زغیرتمن
مسافرو تنم سرد،توی قبرستون شهرم اونا که منو ندیدن،با همشون قهر قهرممن
مسافرغریبم،توی جمع بی وفایی سرشناسترین ستاره ام،تو شب عاشق نماییمردهءزنده
به گورم،از وطن فرسنگا دورم بی تو مثه ببر زخمی،با تو حضرت غرورمشب
میلادت مبارک،میگه اینو یک مسافر انشاءالله میلاد بعدیت،نباشم مرغ مهاجر
من میرم از شهر چشات
من
میرم از شهر چشات،خرابهءدوزخ نشین تو آینهءخورشیدو ماه،دیگه منودیگه نبینیه
عمری درد سر بودم،واسه همه شیطونیات میرم که راه واشه وپات،پیچ نخوره هرکی میادیه
خط روی ماشینمو هزار تا رو دل کشیدی فکر نکنم که گریه های، شب یلدامو دیدییه
عمری با بغض تو چشات،گریه میکردم ولیکن تو خندمو خواستی و هرگز غصه هامو ندیدیمیرم
که تا عاقبتم،مثه تو مخملی نشه میون این همه هیاهو،طناب دل نخی نشهالهی
که نمیری تو،تا آخرش خوب بمونی من میرم اون بالاها ای کاش،تو توی جوب بمونی