آخ ببخشید

آخ که من فکر نمیکردم حتی واسهءیه لحظه

که چشای نازنینت بریزن اشک قطره قطره

آخ که من فکر نمیکردم دلتو گرفته باشه

صحبتای آخر من دلیلِ یه گریه باشه

آخ که من فکر نمیکردم اینقدردل نازٌکی تو

واسه وصل شدن به ساحل همیشه واسَم پلی تو

پس همه فکرام خطا بود ایده هام چه اشتباه بود

من چه فکرایی میکردم آخ ببخشید! ناروا بود

تو سبکترین ستاره توی آسمون قلبم

من شکستم بی صدا چون با خودم بد فکرمیکردم

اشتباه آخری بود قول میدم به تو ستاره

قول میدم گریت نگیره از خیالِ من دوباره

 

احساس

نمیگم حسی نجیبه،نمیگم صدات غریبه

به خدا یه حسٍِ تازست،یه جور احساسٍ نجیبه

یه جور اعتراضٍ سادست،به کمالٍ بشریت

شایدم این حس تازه،واسه تو یکم عجیبه؟

شایدم این دل خستم،دنبال یه عشق تازست

شایدم یه نوع ستایش،واسه تو خیلی عجیبه؟

شب با احساست ورق خورد،من صدام هرگز نیومد

با یه بی صدای ساده،انگار فریادم نهیبه

اسم شیرینت عسل شد،واسه من کلی بدل شد

این همه ستاره آخر،واسه من هنوز عجیبه

پس چرا اینقدر پریشون،باصدات منو نلرزون

به خدا اینکارگناهه،این کشیدن به صلیبه

بیاوبا بی جوابی ،منو از خودم نرنجون

باورم کن توی دستات،اگه احساست نجیبه

منو پنهون کن تو چشمات،با نگات منو صدا کن

به خدا بی اعتناییت،واسه من خیلی غریبه

منو از خودت بدون تو،از خودت که التماسی

واسه هرنگاه عاشق،اون چشات چه پرفریبه

 

الهی

الهی خیر ببینی عزیز من مهربون

میخوام خدا بسازه دوتایی آرزومون

میخوام حقیقت باشه عاشقی ما دوتا

ساده وبی ریا شیم هیچوقت نشیم ما جدا

هر وقت یادت میافتم دلم آروم میگیره

بهونه های واهی از دلو چشمام میره

صداتو میشنوم من انگار خود خدایی

عشق و دل و روحمی بدون چه پر بهایی

فقط یکم تو دوری ز دستای عاشقم

میخوام که ثابت کنم واسه تو من لایقم

برای بوی تنت اقاقی کم میاره

هر وقت که اسمت میاد اینجا همش بهاره

توی دلم نشستی مثه یه گنجیشک خوب

الهی که دشمنات با سر برن توی جوب

بمیره هر کی میخواد مارو جدا ببینه

خوشبختی روزگار از دستامون بگیره

 

ای پرنده

عاشقترینم ای پرنده،بزار بمیرم ای پرنده

در اوج تنهایی اسیرم،بزاربمیرم ای پرنده

توخوب میدونی توی پرواز،چه حالی داره هی پریدن

ولی چه چارست هی خزیدن،بزار بمیرم ای پرنده

رو شاخه های کاج خونه،نشسته چند دونه کبوتر

چقدر بشینم توی خونه،بزار بمیرم ای پرنده

نگاه تلخ و شورو شیرین،بر این تن پوسیده تا کی؟

نزن تو خنجر با نگاهت،بزار بمیرم ای پرنده

 

ایران

ای کشور پر رمزو ایمان

ای شهر بی مثل تو تهران

ای مردمی پاک و صمیمی

دارد همه جای توایران

مهمان نوازی گر ستارست

شبهای تو گهوارهءآن

اسطورهءاسلامی و بس

ای حافظ لایق قران

مردان قدرتمند و بی باک

در راس بیتای تو ایران

اسطورگان قدرت حق

رهبر تو سر مشق ایمان

امنیتت پابندو محکم

اشرار در ترس و هراسان

قدرت خدایی و سلامت

باشد ز دستانت فراوان

 

 

این منم من

یه زمین خشک و بایر با یه عالمه مسافر

تن زخمی روح خسته کوچ چند مرغ مهاجر

افق پوچ و خیالی آرزوهای محالی

سقف ریخته جوی بی آب یه زمین خشک و خالی

چشای بی رنگ و ساده پای خسته و یه جاده

بی هدف گنگ و آهسته راه طول و یه پیاده

توشهءخالی و رویا حتی بی یه قطرهءآب

دل پر از سوال بغرنج همه موندن توی این قاب

روز تاریک و شب تار خلوت بدون گیتار

بی سرانجامیه نامه زندگی بدون یک یار

نویسنده این منم من این کتاب زندگیم بود

بیست و یک سال و نتیجه همهءآشفتگیم بود

کاش که مثل من نباشه هیچکسی تو این زمونه

مثل من تنها نباشه نشه تنهایی دیوونه

آخ ببخشید جا گذاشتم این کلام آخری رو

انتظار عادت من بود که حروم کرد زندگیمرو

 

 

بابا تو هم بلدی

این انتظار به سر رسیدو تو دیگه زنگ نزدی

حتی یه بارم نزدی خودتو زحمت ندادی

اون روزچراازمن بی حوصله خواستی که بدم

منم گول چشاتوخوردموشمارمودادم

سه روزگذشته ولیکن تو یه بارم زنگ نزدی

خولی مگه تومیگیری شماره ونمیزنی

آخرمیخوای بری کجا تویی که اینقدرمغروری؟

چرا ما روگول میزنیآخه مگه تومجبوری؟

میخوای که ثابت بکنی همه پی نگاهتن؟

بعدش ببینی که همش منتظرجوابتن؟

دورو برمون پُرازآدم خلُ ودیوونه

یکی سالم پیدا نمیشه تو این دوره زمونه

دستمو داغی میذارم که دیگه شماره بدم

میخواستی پا بدی که بگی بابا منم بلدم؟

فوقش یه روزانتظاره باقیش چه ساده میگذره

تو نشدی یکی دیگه میاد اونی که بهتره

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد